ناشران فکر می نمایند آثار گمانه زن تالیفی حتی ارزش خواندن ندارد
به گزارش پرشین بلاگ، خبرنگاران-بیتا ناصر: در سراسر دنیا، وقتی حرف از صدرنشینی در جدول فروش در عرصه ادبیات داستانی به میان می آید، همواره ژانر علمی-تخیلی صندلی ثابتی دارد و آثاری که در این رده قرار می گیرند، همواره سهم قابل توجهی از استقبال مخاطبان را به خود اختصاص می دهند. دقیقا به همین علت است که آثار برتر در این ژانر، علاوه بر انتشار در تیراژ های بالا، دستمایه اقتباس های سینمایی قرار می گیرند و به زبان های بسیاری ترجمه می شوند. ادبیات ما هم سال هاست شاهد تولد، رشد و پرورش نویسندگانی است که در این حوزه قلم می زنند اما سوال اینجاست که آیا آثار تالیفی در این ژانر، همانند آثار ترجمه ای مطرح مورد استقبال مخاطب ایرانی قرار می گیرند؟
آلیتسا آقایی که رمان علمی-تخیلی اش، دختری آن سوی آینه به تازگی از سوی نشر کتابسرای تندیس منتشر شده، می گوید؛ تعداد زیادی از مخاطب های داخلی باور دارند که آثار تالیفی علمی -تخیلی یا به طور کلی آثار گمانه زن، همگی تقلید ضعیفی از آثار ترجمه ای هستند که حتی ارزش خواندن را ندارند؛ درصورتی ست که ما استعداد های جوان بی نظیری در این حوزه داریم و تعدادشان هم اصلا کم نیست...
رمان دختر آن سوی آینه شما که در روزهای اخیر منتشر شده است، بهانه ای شد برای این گفت وگو. این رمان در چه ژانری قرار می گیرد و در چه دوره ای آن را نوشته اید؟
دختر آن سوی آینه یک اثر در ژانر علمی -تخیلی و ماجراجویانه با فضایی آخرالزمانی ست که نگارش آن را از بهمن ماه 98 آغاز نموده و در تیرماه 99 به خاتمه رساندم.
ورود به ژانر علمی-تخیلی با رویکرد داستانی آخرالزمانی، چه ملاحظاتی را می طلبد و چه تاثیری بر شخصیت پردازی، فضاسازی و ویژگی های داستانی رمان شما داشته است؟
در ژانر فانتزی، دست نویسنده تا حد زیادی در خلق جهان داستانی و قوانین حاکم بر آن، باز بوده و ما می توانیم دست به خلق جهانیی با قوانین خودساخته بزنیم. ناچار نیستیم از منطق و مفاهی1م علمی حاکم بر جهانی خودمان استفاده کنیم، اما در ژانر علمی -تخیلی دست نویسنده به این مقدار باز نیست و باید از قوانینی پیروی کند که از نظر علمی، حتی اگر اثبات هم نشده، امکان پذیر یا حداقل باورپذیر باشد. من فکر می کنم همین مساله باعث می شود که عناصر مختلف ریشه در واقعیتی که می شناسیم، داشته باشد. حتی فکر می کنم المان های علمی- تخیلی یاری می نمایند که نویسنده حقیقت را بهتر ترسیم کند و محتوا، برای خواننده ملموس تر باشد. هرچند همین مساله در ژانر فانتزی هم کاملا امکان پذیر است و قصد من به هیچ وجه مقایسه دو ژانر و ارزش گذاری نیست.
چه ویژگی هایی موجب شد تا این ژانر را برای روایت داستانتان انتخاب کنید؟
برای شخص من، هیچ وقت به این شکل نبوده که با خودم بگویم: می خواهم یک داستان علمی -تخیلی بنویسم یا اینکه این بار قصد دارم ایده ام را در ژانر فانتزی بنویسم. که احتیاج به آنالیز المان های ژانری متناسب برای داستان احساس شود. فکر نمی کنم هیچ نویسنده ای قبل از آغاز یک اثر، ژانر اثر را آنالیز و انتخاب کند. داستان و ایده خود به خود می جوشد و هر المانی را که احتیاچ داشته باشد، خودش در اختیار نویسنده قرار می دهد. در واقع این ژانر ها و المان های مختص به هر ژانر نیستند که ایده من را انتخاب می نمایند؛ بلکه این ایده ا ست که هر المانی را که برای پرداخته شدن بهتر احتیاج دارد، برمی دارد و در خاتمه خودش به هویت ژانری خودش دست پیدا می نماید. در خصوص دختر آن سوی آینه هم به همین طور بوده است.
ژانر علمی-تخیلی همواره مخاطبان بسیاری در سراسر جهان دارد و همین مساله زمینهساز ایجاد زیرمجموعه ای از آثار تحت اسم آخرالزمانی در این ژانر شده است. از مجذوب کنندهیت های آثاری که در این ژانر فراوری می شوند و بعلاوه رمانتان برای مخاطبان بگوئید.
برای من به اسم یک مخاطب پَروپا قرص ادبیات و سینمای گمانه زن، خصوصا داستان های آخرالزمانی، رویارویی انسان ها با جهانی آشوب زده و نو، و کوشش آن ها برای وفق پیدا کردن و ادامه حیات بشری، همواره مجذوب کننده و وجدآور بوده است؛ شرایطی که حتی گاهی منفعل ترین انسان ها را هم به مبارزان سرسخت تبدیل می نماید. انگار که این انسان ها تا قبل از آخرالزمان در ژانر اشتباهی زندگی می کردند.
در نگارش دختر آن سوی آینه کوشش کردم تا نشان دهم که آیا انسان آخرالزمان زده برای بقا، حاضر به کنار گذاشتن قوانین و ارزش هایی که قدرتش را تضمین می نماید، است یا نه و از همه مهم تر آیا می شود در برابر تغییرات دائمی جهان اطرافمان بی تفاوت ماند، روی شیوه های منسوخ شده پافشاری کرد، در گذشته ماند و همچنان هم به بقا ادامه داد یا همراه با این تغییرات ضروری است که تک تک ما هم عوض شویم.
در مقایسه با حجم آثار تالیفی داخلی، آثاری که در ژانر علمی-تخیلی نوشته می شوند، رقم ناچیزی را به خود اختصاص می دهند. آیا این مساله به تجربه زیستی ما بازمی شود؟ چه آینده ای برای این ژانر و نویسندگان ایرانی فعال در این حوزه متصور هستید؟
در این مورد فکر می کنم بیشتر مساله عرضه و تقاضا مطرح باشد و متاسفانه ادبیات گمانه زن تالیفی از هر دو طرف مورد کم لطفی و بی توجهی نهاده شده است. سوای باور ها و نگاه های اشتباه و ناآگاهانه ای که به این شاخه از ادبیات وجود دارد، کتاب های گمانه زن ترجمه ای، نسبتا با استقبال رو به رو می شوند و بازار خوبی دارند. پس نمی شود گفت استقبال از این ژانر آن قدر نیست که مخاطب تمایلی به خرید این آثار نداشته باشد. اگر چنین چیزی بود، ناشرها سرمایه های چندین میلیاردی را به چاپ آثار گمانه زن ترجمه ای اختصاص نمی دادند.
متاسفانه مساله اینجاست که تعداد زیادی از مخاطب ها باور دارند آثار تالیفی گمانه زن، همگی تقلید ضعیفی از آثار ترجمه ای هستند که حتی ارزش خواندن را ندارند. حتی اگر هم بخوانند، با خشم مطالعه می نمایند و گاهی انگار تنها هدفشان پیدا کردن ایراد در داستان برای اثبات ناتوانایی نویسنده ایرانی در این ژانرند. در واقع؛ به نظر می رسد که نویسنده ایرانی را فاقد صلاحیت لازم برای قلم زدن در این ژانر می دانند. ناشران هم چنین نگاهی را به آثار تالیفی دارند و کمتر پیش می آید که تمایلی به چاپ اثری که حتی گاهی پیش از خوانده شدن، نقد منفی می گیرد، نشان دهند. بنابراین شرایط فعلی ادبیات تالیفیِ گمانه زن فقط تحت تاثیر بی اعتمادی و بی مهری مخاطب ها نیست؛ چراکه ناشر ها هم آن طور که باید از نویسنده های داخلی حمایت نمی نمایند. بسیاری از ناشران حتی حاضر نیستند سمت ادبیات تالیفی رفته و یا کتاب نویسنده کمتر شناخته شده یا تازه کار را آنالیز نمایند. در این میانه، نویسنده ها مورد ظلم و ناحقی قرار می گیرند و عملا امکانی برای طلب حق شان وجود ندارد.
به صورت کلی انگار نویسنده های ایرانی محکوم به دیده نشدن هستند. پس این طور به نظر می آید که نه عرضه حاضر به حمایت از این آثار است و نه تقاضا رقبتی به این کار دارد. این درصورتی ست که ما استعداد های جوان بی نظیری در این حوزه داریم و تعدادشان هم اصلا کم نیست. استعداد هایی که اگر به آن ها بها و فرصت داده شود، آثاری خلق می نمایند که به راحتی می توانند با نمونه های ترجمه شده رقابت نموده و احتیاج بازار را رفع نمایند. اما حتی در شرایط موجود هم، با تماشا دوستان نویسنده ای که باوجود شرایط نامناسب و نبود حمایت های کافی، همچنان با عشق می نویسند و دست از خلق کردن برنمی دارند، به آینده ادبیات گمانه زن امیدوار می شوم. ادبیات گمانه زن تالیفی، در حال برداشتن اولین قدم هاست و این نسل جوان و تازه نفس از نویسنده ها، نسلی خواهند بود که گمانه زن تالیفی را رشد خواهند داد و صندلی خود را به مخاطب ها و ناشر ها ثابت خواهند کرد.
تجربه زیستی و ویژگی های تاریخی و جعرافیایی ما، تا چه اندازه بر آثار نویسندگان ایرانی که در حوزه ژانر علمی-تخیلی و آخرالزمانی می نویسند، تاثیرگذار بوده است؟
برای جواب دادن به این سوال، احتیاج داریم که یک حداقل تعداد از این چنین آثاری را مورد آنالیز قرار دهیم؛ اما متاسفانه فکر نمی کنم تعداد آثار علمی -تخیلی و پساآخرالزمانی تالیفی در دسترس، در خوشبینانه ترین حالت، از انگشتان دو دست بیشتر باشد. هرچند به شخصه دوست دارم تاثیرات بومی را در این آثار ببینم و خودم هوادار بومی سازی هستم.
من 25 سال است که نوعی زندگی آخر الزمانی را احساس نموده ام؛ در جهان، فرهنگ و جامعه ای متفاوت با چیزی که در آن زندگی کردم. اما مثلا اگر این بار آدم فضایی ها به تهران حمله نمایند، قطعا برای من ملموس تر و هیجان انگیز تر خواهد بود. به نویسنده های هم نسلم توصیه می کنم که از بومی سازی ها نترسند و در نگارش داستان هایشان از آن بهره بگیرند و فکر ننمایند این کار کیفیت آثارشان را پایین آورده یا فضا را خراب می نماید.
در حال حاضر کتابی در دست نگارش و یا آماده انتشار دارید؟
مشغول بازنویسی جلد اول از مجموعه ریتا یا همان مارگاریتا با اسم بریده بال هستم. جلد های این مجموعه تقریبا مستقل از هم بوده و در ژانر فانتزی نوشته شده است.
***
اَلیستا آقایی متولد 30 دی 1375 در تهران است. وی جلد اول مجموعه سه جلدی خروش خاموش با نام مه آلود را در سال 97 و از سوی نشر باژ منتشر کرد که جزو پنج نامزد برتر جایزه نوفه نهاده شد. نگارش جلد دوم این مجموعه با اسم ماه خونین را زمستان 98 به رساند. او که سابقه کار در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران و حوزه کتاب فروشی را دارد، به اسم داور میانی مسابقه داستان نویسی افسانه ها و داور قلم برتر هم فعالیت داشته است.منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران