بازی با گوی آتشین
به گزارش پرشین بلاگ، کسانی که در 4 سال گذشته در کاخ سفید برای دونالد ترامپ کار نموده اند، معمولاً با دو سرنوشت محتوم روبه رو بوده اند: یا قادر نبوده اند وفاداری کامل خود را به وی ثابت نمایند و اخراج شده اند یا شاید بدتر از آن، اخراج نشده اند و طغیان و آشوب های مختلف را تحمل نموده اند و یک روز دیگر در سمت خود باقی مانده اند و خود را حتی به شاید تفرقه انگیزترین رئیس جمهوری امریکا نزدیک تر نموده اند.
یقیناً همه کسانی که برای ترامپ چه در داخل کاخ سفید و چه خارج از آن کار کردند، از شرایط کار با او خبر داشتند و می دانستند باید به رئیس جمهوری جوابگو باشند که قبلاً در عالم سیاست آزموده نشده است. آنها می دانستند که قرار نیست با دوایت آیزنهاور کار نمایند. اما آیا کار کردن با چنین آدمی ارزشش را داشته است؟ از شماری از کسانی که مقام ارشد دولت ترامپ، وکلای معتبر و کارمندان رئیس جمهوری امریکا بودند و بعضی به او در انتخابات 2020 رأی دادند و بعضی مورد حملات او قرار گرفتند، این سؤال را پرسیدم و آنها با توجیه های مختلف گفتند تجربه خوبی داشتند.
هرچند بسیاری از جمهوریخواهان با توجه به این مسأله، حاضر نشدند با ترامپ کار نمایند اما کسانی هم بودند که این کار را کردند و برای انتخاب خود توجیه های مختلفی داشتند. افسانه های زیادی پیرامون دفتر ریاست جمهوری امریکا وجود دارد. بسیاری اتاق بیضی کاخ سفید را محل پیروزی در جنگ ها و نجات اقتصاد می دانند و بنابراین نمی توانند در برابر پیشنهاد همکاری هر رئیس جمهوری منتخبی مقاومت نمایند.
جان کلی، دومین رئیس ستاد کاخ سفید ترامپ که بیش از سه نفر دیگری که این شغل را در دوره ترامپ داشته اند، بر کرسی آن نشسته بود، می گوید: اغلب کسانی که در کاخ سفید کار می کردند، افراد لایق و شایسته ای بودند که تمام کوشش خود را می کردند تا بهترین ها را برای مردم امریکا انجام دهند. اما آنها متأسفانه هزینه زیادی در ازای آینده شغلی خود پرداختند. در حالی که مستحق چنین چیزی نبودند. آنها لیاقت بیشتر از این را داشتند زیرا کوشش کردند تا مانع خروج قطار کشور از ریل شوند. کلی که یک ژنرال بازنشسته امریکایی است و به خاطر وخیم شدن روابطش با ترامپ مجبور به ترک پست خود شد، همچنین می گوید: فضای کار کردن با ترامپ طوری بود که همواره احساس می کردید همه چیز باید توسط رئیس تنظیم گردد. به طور معمول همه کوشش می کردند این فضا را تحمل نمایند. اما گاه دیگر نمی توانستند.
بسیاری از کسانی هم که با آنها در خصوص کار کردن با ترامپ صحبت کردم، به این نکته اشاره می کردند که آنها برای این مرد نبود که کار می کردند، بلکه برای مردم مشغول خدمت بودند. (البته ترامپ اغلب علاقه مند است این دو مسأله را همسو با یکدیگر ببیند و منافع شخصی خود را به منافع ملی گره بزند). تای کاب که از وکلای برجسته کاخ سفید در دوره ترامپ بود و مسئولیت رسیدگی به تحقیقات رابرت مولر درباره روابط کمپین ترامپ با روسیه در انتخابات 2016 را برعهده داشت، یکی از این افراد است. او می گوید: من چه آن زمان و چه اکنون، این ایمان را داشتم که در حال خدمت به کشورم هستم. بنابراین هیچ مسئله ای با کاری که داشتم انجام می دادم، نداشتم. البته اغلب وقتی مردم می فهمیدند در حال اجرا چه کاری هستم، واکنشی خصمانه نشان می دادند. به نظرم این درست نیست که فکر کنیم همه دموکرات ها خوب و همه جمهوریخواهان بد هستند. من برای هر دو حزب کار نموده ام. هر دوی آنها معنی کشور را برای من دارند.
بعضی از کسانی هم که کار کردن با ترامپ را انتخاب کردند، استدلال می نمایند که اگر این کار را نمی کردند و ترامپ را تحریم می کردند، باعث ضربه به امریکا می شدند. جان بولتون یکی از آنها است. بولتون که سال گذشته به عنوان مشارو امنیت ملی ترامپ از پست خود اخراج شد و اکنون از منتقدان صریح وی است، می گوید بابت انتخابی که نموده است، متأسف نیست. زیرا معتقد است، به خاطر کشورش خود را در برابر یک رئیس جمهوری بی ادب سنگر نموده بوده است. او می گوید: ترامپ زمانی که برنده انتخابات شد، اصلاً برای این کار آمادگی نداشت و 20 ژانویه وقتی وارد کاخ سفید شد، به سختی خود را برای کاری که باید انجام می داد، آماده نموده بود. بولتون سپس می گوید کار روی مسأله امنیت ملی تحت نظر ترامپ واقعاً مهم بود، زیرا در معرض خطرات ترامپ بودیم. البته این به آن معنا نیست که در موفقیت رکورد زدیم. نه ما فقط توانستیم مانع آسیب های بیشتر شده و آن را کنترل کنیم.
شماری از کسانی که با ترامپ کار کردند، دلایلی پیچیده تر هم برای انتخاب خود دارند. یکی از آنها اندرو مک کیب است که از مقامات ارشد اف بی آی بود و روی پرونده روس گیت کار می کرد. او می گوید: همواره کار کردن در کاخ سفید و در کنار رئیس جمهوری جذاب بوده است. حتی اگر این رئیس جمهوری فردی به حقارت دونالد ترامپ بوده است.
آنتونی اسکاراموچی یکی دیگر از کسانی بود که همزمان با پیروزی ترامپ به خاطر اینکه او می خواست از غرایز خود در استخدام اطرافیانش تبعیت کند، وارد دنیای دونالد شد، اما تنها 11 روز بعد از آن در تابستان 2017 بعد از ملاقات و گفت و گویی با خبرنگار مجله نیویورکر، با هجمه ترامپ روبرو شد. اسکاراموچی روابطش با ترامپ را پر فراز و نشیب توصیف می نماید و می گوید: خب او یک پسر بد و ناخوشایند است که احتمالاً دیگر نباید با او همکاری داشته باشم. اما اگر دنبال این هستید که بدانید چه چیز می تواند باعث دوست داشتن او و همکاری با او گردد، باید بگویم او شخصیتی دو گانه دارد. از یک طرف شاید جذاب به نظر برسد، اما از طرف دیگر خطرناک و بدخواه است. اسکاراموچی با این حال معتقد است که از کار کردن در کاخ سفید پشیمان نیست. زیرا در کار کردن با ترامپ فهمیده است که آدمی نیست که بخواهد دیگر در پست دولتی در واشنگتن کار کند و اگر به کاخ سفید نمی رفت، این شناخت را از خودش پیدا نمی کرد.
اما به جز اینها من خودم هم به عنوان خبرنگار بارها از خودم پرسیدم که آیا ارزشش را داشت که 4 سال درباره ترامپ فکر کنم، تحقیق کنم و بنویسم؟ خب برای من هم این تجربه جالبی بود. سال 2018 من و همکارانم در وال استریت ژورنال در اتاق بیضی کاخ سفید به ملاقات ترامپ رفتیم تا با او مصاحبه کنیم. ضبط های خبرنگاری ما روی میز رزولوت (میز کار رئیس جمهوری امریکا) پهن بود. بعد از مصاحبه ما رفتیم و گزارش های خود را نوشتیم درباره اینکه ترامپ گفته است من رابطه خوبی با کیم جونگ اون دارم. فردای آن روز از کاخ سفید گفته شد، ترامپ این حرف را نزده است. صداهای ضبط شده را ارائه دادیم و اصرار کردیم که او این حرف را زده است. اما کاخ سفید نسخه ای از صداهای ضبط شده در اتاق بیضی را ارائه داد که در آن اصلاً روابط بین امریکا و کره شمالی نامشخص بود و حرفی از روابط ترامپ و اون در آن وجود نداشت. اینها نیز تجربیات طاقت فرسایی بود که در عالم پوشش خبری کاخ سفید وجود داشت.
منبع: The Atlantic
منبع: ایران آنلاین